منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 113
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 149
بازدید ماه : 655
بازدید کل : 173956
تعداد مطالب : 382
تعداد نظرات : 52
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


تماس با مدیر
پیج رنک گوگل وصیت شهدا

کد ِکج شدَنِ تَصآوير

چاپ این صفحه قرآن آنلاین

www.doostqurani.ir/

دوست قرآنی" href="http://doostqurani.ir/">دوست قرآنی

Amargir.net
پربازدیدترین مطالب

کد پربازدیدترین

آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 382
:: کل نظرات : 52

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 4

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 113
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 149
:: بازدید ماه : 655
:: بازدید سال : 82369
:: بازدید کلی : 173956
نویسنده : سرباز ولايت
شنبه 23 خرداد 1394

به رخت خواب ها تکيه داده بود.

منتظر ماشين بود؛ خيلي دير شده بود. دانه هاي تسبيحش يک به يک روي هم مي افتاد.

مهدي با آنکه هميشه با ابراهيم غريبي مي کرد، دور و برش مي پلکيد؛ انگار بازيش گرفته بود. ابراهيم هم انگار نه انگار، اصلاً محل نمي گذاشت.

اين بار با هميشه فرق مي کرد؛ آمده بود تا برود. خودش گفت: «روزي که من مسأله محبت شما را با خودم حل کنم، آن روز، روز رفتن من است.»

عصباني شدم؛ گفتم: «چقدر بي عاطفه اي. از ديشب تا حالا معلوم نيست چته!»

صورتش را برگرداند، تکان نمي خورد. برگشتم توي صورتش نگاه کردم؛ خيس از اشک بود.


:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
:: برچسب‌ها: دل نوشته , خاطرات شهدا , روز رفتن , برادر شهيد , مهدي , سبكبلان عاشق , شهدا , شهداي گمنام , عمليات ,
:: بازدید از این مطلب : 476
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : سرباز ولايت
شنبه 23 خرداد 1394

سلام بر حسین و پیروانش

سلام برشهید محمد باقر برادر آسمانی ام

عجب سعادتی نصیبت گشت که بال های شهادت روزی ات شد ای کاش آن کلامی را که خداوند از وجودت شنید یا آن عمل را که در رفتارت دید من هم می دانستم و می فهمیدم تا معشوقت من را نیز بپذیرد اما افسوس که دنیای خاکی ورنگ لعابش گریبانم را گرفته است و مرا پای فرار از آن نیست برادر خوبم دعایم کن که بتوانم خودم را پیداکنم و دعا کن خداوند همه ما را ببخشید ای شفیع من به درگاه خدا سخت محتاج و منتظر دعایت هستم برادر شهیدم خدانگهدارت آمین.


:: موضوعات مرتبط: دل نوشته , ,
:: برچسب‌ها: دل نوشته , دل نوشته شهدا , شهدا , خاطرات شهدا , تقديم به برادر شهيدم , برادر شهيد , سبكبلان عاشق , ,
:: بازدید از این مطلب : 458
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 20 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
بسم رب الشهدا والصديقين سالهاست که جنگ پایان یافته ولی هنوز عطش شهادت بر لبهای خشک و ترک خورده ی بشر تازیانه می زند. آن زمان که دروازه های بهشت باز بود هر کس با حرفه ای خود را به آن باب می رساند و ما نسل سومی ها هم که دستمان در گیر صفر و یک است بابی را گشودیم تا جرعه ای را تا شهادت بنوشیم. افتخار ما اینست که سرباز ولایت فقیه هستیم هرچند دستمان خالیست اما دل های مان پر است از عشق به ولایت.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شما در مورد وب سايت سبكبلان عاشق؟

پیوندهای روزانه
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان سبكبالان عاشق  آدرسwww.shaied-ebrahimi.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.